سـلام دوست گل برنامه نویس دوستانی که مدت طولانی برنامه نوشته باشن میدونن مغز ادم هنگ میکنه ساده ترین قسمت های برنامه را نمیتونییم بنویسیم!شما وقتی به این شرایط بر میخورید چه میکنید؟
سلام
من هر برنامه ای مینیویسم سعی میکنم تا جایی که میتونم بصورت تابع بنویسم تابع های مخصوص مثلا کار با فایل ها یا با رجیستری هر کدوم تو یه ماژول میزارم و ازش استفاده میکنم.
بدترین اشتباه یه برنامه نویس اینه یه پروژه رو بگیره و بخواد خیلی زود اون پروژه ارائه بده
باعث کلافه شدن برنامه نیوس اذیت شدنش میشه
من خیلی بارها گیر میکردم توی پروژه اما خوب تحقیق میکردم بررسی میکردم مقاله سایت فروم تا میتونستم بفهمم مشکل از چیه
بعضی از برنامه نویس ها میان از سورس کد اماده استفاده میکننگ
من انتظار ندارم یه برنامه نویس از خط اول تا اخرو واسه یه پروژه خیلی سنگین بنویسه
اما تابع ماژولی که استفاده میکنه حداقل بفمه این کارش چیه دقیقا بتونه تحلیلش کنه
من واسه خط به خط سورس هام توضیحات مینویسم
از تابع های اماده که قبلا نوشتم استفاده میکنم
و خیلی زیاد هم وقت نمیزارم کم کم یه پروژه برنامه نویسی میکنم .
امین جان منظورم این بود وقتی ادم خسته میشه از نوشتن وقتی که مغز داغ میکنه و دیگه هیچی نمیفهمه اون موقع چکار میکنی تا یکم اروم بشی؟اروم بشی و بتونی بنویسی!
من وقتی که مغز داغ میکنه و دیگه هیچی نمیفهمه مطمئنم که تو.حالت گرسنگیم! چون وقتی پای کارکردن با سیستم میشم اصلا نمیفهمم که گرسنه ام یا تشنه.خیلی وقتها شده بچه ها و خانواده درحین کارباهام حرف زدن و من جواب دادم وگفتم: آره!!بعدش میگن اصلا فهمیدی چی میگیم،منم میگم : نه!!
من اینجور مواقع که کاملا هنگ میکنم یک مدت خیلی کوتاهی رو بعنوان ساعت استراحت خودم میزام که یا دراز میکشم،میرم توحیاط،و یا بازی هوش و یا AngryBirds خودمون بازی میکنم.بعدش بافکری بازتر و روحیه بیشتر میرم سراغش.دیروز یه برنامه میکرو منو از صبح الاف کرده بود تا ظهر،اعصاب و روح و روانم داغون کرد.فهمیدم گرسنه ام
بعد ناهار و یکم استراحت با فکری بازتر نشستم و 10دقیقه ام نشد برنامه رو نوشتم و از صبح خودمو درگیر بحث های اضافی کرده بودم و تمرکزی روی بحث نداشتم.
امین جان گیج شدن برنامه نویس بین کدهای خودش، ناشی از بدبرنامه نویسی کردن که بهترین توصیه روکردی تا ماژولار برنامه بنویسن.همیشه ساده ترین راه بهترین راه هستش.
اصول برنامه نویسی خودش بحث مفصل و حرفه ای هستش.
همیشه یادتون نره حرف زدن با عزیزترین فردی که دوسش دارین میتونه روحیه بهتری بهتون بده و حالتون بهترکنه.تجربه شخصیه(مادر،همسر،فرزند و ...)
جدا میگم غذا خوردن خوب هم تاثیر داره
وقتی پیتزا میخوری چه حالی میده واسه برنامه نویسی
بنظر من نباید در اخر زیاد وقت گذاشت واسه برنامه نویسی
کم کم
معمولا با برنامه نویسی نه تنها ذهن ادم هنگ نمی کنه بلکه معتاد برنامه نویسی هم می شه
حالا اگه از برنامه نویسی زده شد، باید بدنبال مشکل بگرده
یک: همانطور که امین اشاره کرده بود، ممکن است فشار محدود بودن زمان پروژه باشه، که کارایی را خیلی پایین میاره، باید سری بعد سعی کنه از این اشتباهات نکنه
دو: گاهی جایی گیر می افته و هر چی می گرده راه حل رو پیدا نمی کنه، مثل من که سه ماه می خوام برا دیتا بیس اس کیو ال 2008 پسورد بذارم تا حالا نتونستم، بهترین راه اینه که هر موقع دید دیگه نمی تونه بره سراغ یه تفریح یا کار متنوع یا زمانهای برنامه نویسی را کوتاه کنه مثلا نیم ساعت برنامه نویسی یک ساعت کار مورد علاقه
سه: گاهی ممکنه که اشکال از خارج باشه مثلا یه مشکلی تو زندگی بوجود اومده باشه، مثلا ممکنه عشق یه نفر تو زرد در اومده باشه، باید مشکلا از جایی دیگه حل کنه