شعر - نسخه قابل چاپ +- Parsi Coders (http://parsicoders.com) +-- انجمن: Other sections (http://parsicoders.com/forumdisplay.php?fid=71) +--- انجمن: Entertaining and informative content (http://parsicoders.com/forumdisplay.php?fid=102) +--- موضوع: شعر (/showthread.php?tid=705) |
RE: شعرهای جدایی - Amin_Mansouri - 09-28-2011 سلام عزیزم نمی دونم چی بگم .. حالا که رفتی نمی دو نم چطوری زنده بمونم گفتی من دیوونه بودم آره من دیوونه بودم چون حالا که نیستی نمی دو نم با کی بمونم. تو رفتی هنوزم خاطراتت زنده موندن . هنوزم هر شب و هر روز به یادت می نویسم.... دلتنگی های بیشترم رو پشت اشک های اسمون می ریزیم تا که معلوم نباشه چقدر عاشقت بودم. رفتی اما نگفتم خداحافظ تا همیشه چون هنوزم با منی توی قلبم تا همیشه... اما خداحافظ خداحافظ به ظاهر و خوش آمدی به این قلب که نداره هیچ قراری. RE: شعرهای جدایی - Amin_Mansouri - 09-30-2011 حالا که دست هایت چتر نمی شوند حالا که نگاهت ستاره نمی بارد حالا که خانه ای برای ما شدن نداریم از کاغذ شعرهایم اتاقی می سازم تا آوار تنهایی بر سرت نریزد و آرامش خیالت ، خیس اشک هایم نشود RE: شعرهای جدایی - Amin_Mansouri - 09-30-2011 من از سواحل خطوط ظلمت فریاد می کشم خا کسترم را در قطره ای کن با دریایی از اندوه مر ا لبریز کن تا صبحی دیگر طلوعی دیگر ................... RE: شعرهای جدایی - Amin_Mansouri - 09-30-2011 شکسته های دلت را به بازار خدا ببر، خدا، خود بهای شکسته دلان است RE: شعرهای جدایی - Amin_Mansouri - 10-02-2011 گفته بودی که چرا مست تماشای منی زان چنان مات که یکدم مژه برهم نزنی مـژه برهم نزنـــم تا که ز دستـــم نرود ناز چشــم تو به قدرمــژه برهــم زدنی ...من پرواز نكردم پرپر زدم RE: شعرهای جدایی - Amin_Mansouri - 10-02-2011 حالا که دیگر دستم به آغوشت نمیرسد و بوسیدنت موکول شده به تمامی روزهای نیامده.. حالا که هر چه دریا و اقیانوس را از نقشه جهان پاک کردی مبادا غرق شوم در رویایت باید اسمم را در کتاب گینس ثبت کنم تا همه بدانند - یک نفر با سنگین ترین بار دلتنگی روی شانه هایش - تو را دوست میداشت RE: شعرهای جدایی - Amin_Mansouri - 10-02-2011 نقطه سر خط زندگی این خط لعنتی را می خواهی چکار؟ وقتی دست تو دست کودکی است که تنها کلمات اول خط را زیبا می نویسد و برای کلمات بعدی دست کوچکش خسته می شود و دیگر خودش هم نمی تواند بخواند برو بی آنکه حتی بنویسی RE: شعرهای جدایی - Amin_Mansouri - 10-15-2011 و تو تو تو وتو گفتی که گرگ می آید! در من غزل وعشق ورهایی مرده بیچاره دلم داغ خیانت خورده دیگر من وهمسفر شدن ممکن نیست پرهای مرا گرگ به غارت برده اینها بغضهایست که دارند گلویم را فریاد می شوند - تو نبودی خدا که می داند همه ی عمر درد بود وعذاب هیچکس باورم نکرده عزیز من حسرت کشیده را دریاب)) - باز باید خدا خدا بکنی دیگر از زندگی بریده شدی خواستی مرهم کسی باشی که شکستت،که داغدیده شدی - دل از قفس عشق پریده ست عزیز از چشم تو آشفته رمیده ست عزیز دیگر من وتو ما شدنش ممکن نیست این جاده به بن بست رسیده ست عزیز - * هر جا صدای زجه ی استخوانهای خیانت کشیده ای راشنیدید حس کنید مریم حقیقت آنجاست *** فراموشم نکنید **** RE: شعرهای جدایی - Amin_Mansouri - 01-19-2012 همه قراردادها را روی کاغذ بی جان نمی نویسند ، بعضی از قراردادها وعهد ها را روی قلب می نویسند ... حواست به این عهد های غیر کاغذی، بیشتر باشد شکستنشان یک آدم را می شکند . . . RE: شعرهای جدایی - Amin_Mansouri - 01-25-2012 عشق اول میگن هیچ عشقی تودنیا مثل عشق اولی نیست میگذره یه عمری اما ازخیالت رفتنی نیست داغ عشق هیچ کی مثل اون که پس میزنتت نیست چه بد تنهاشی وقتی هیچ کسی هم قدمت نیست میگن هیچ عشقی تودنیا مثل عشق اولی نیست میگذره یه عمری اما ازخیالت رفتنی نیست داغ عشق هیچ کی مثل اون که پس میزنتت نیست چه بد تنهاشی وقتی هیچ کسی هم قدمت نیست چقده سخته بدونی اون که میخوایش نمیمونه که دلش یه جای دیگست وهمه وجودش ماله اونه چه بده برای اون که جون میدی غریبه باشی بگی میخوام با تو باشم بگه که میخوام که نباشی چقده سخته بدونی اون که میخوایش نمیمونه که دلش یه جای دیگست وهمه وجودش ماله اونه چه بده برای اون که جون میدی غریبه باشی بگی میخوام با تو باشم بگه که میخوام که نباشی دانلود اهنگ عشق اول (تقدیم به عشق های یک طرفه |