09-18-2017، 09:42 AM
مجموعه راهکارهایی که آژانس دیجیتال مارکتینگ در قالب اینچنین مقالاتی برای توسعه فروش یا افزایش فروش ارائه میدهد، معمولا تعدادی راهکار تکرار شونده دارند. شاید مهمترین دلیل این تکرار، فرآیندی باشد که آنها تولید میشوند، که همانا کپی از مقالات موجود در فضای وب یا کتاب های مربوطه است. این مقاله اما سراسر تجاربی است که بارها یکی یا چند گزینه از آنها کسب و کار نوپایی را به موفقیت رهنمون ساخته و یا یک واحد تولیدی را گاهی از شکستی سخت رهانیده است.
ارتباط مناسب با مشتریانی که تاکنون داشته اید حداقل کاریست که میتوان برای حفظ فروش حداقلی خود انجام دهیم. همچنین برای مواجهه با طیف بیشتری از مشتریان که طبعا میتواند به افزایش فروش ما منتهی شود لازم است روابط عمومی تجاری پویا و تعاملی مناسبی را برپا کرده باشیم. بدون این مهم طی این مسیر قطعا در تاریکی خواهد بود و دیر یا زود خوراک چاله های ناخوشایندی خواهیم شد. برای این منظور از متخصصان حرفه ای کمک بگیریم. در حقیقت پرداخت ماهانه به یک متخصص PR تاثیر به سزایی در افزایش فروش ما خواهد گذاشت. آنرا جزو هزینه های قابل چشم پوشی قلمداد نکنیم.
مجموع این موارد نکاتیست که میتوانیم مدعی شویم بدون توجه دقیق به آنها یا شاهد شکست بوده و یا حداقل به سهمی از بازار، آنچنان که شایسته ی آن هستیم نخواهیم رسید.
گام اول: بدانیم که برخی چیزها را نمیدانیم.
این معضل معمولا گریبانگیر تازه کارها یا کهنه بازاریابان میشود. قشر اول به خاطر خواندن دو مقاله زبان اصلی و دوم به علت نوعی خودشیفتگی ناشی از مدت زمان زیادی درگیر یک کار بودن. بهترین ایده های توسعه فروش معمولا در بیربط ترین فضاها و در گفت و گو با غیر متخصص ترین ها شکل میگرد. داستانهای زیادی از این واقعه را میتوانید با یک سرچ ساده در وب بخوانید. برای درست دیدن و شنیدن اما لازم است نیاز به آن ابتدا در ما وجود داشته باشد. هرچقدر فروتنی بیشتری داشته باشیم، احتمال صید های ناب تری را برای خودمان فراهم ساخته ایم.
گام دوم: بدانیم که با خواندن توانا نمیشویم.
کافیست یک آگهی برای جذب یک مدیر بازرگانی منتشر کنید تا شاهد باشید که چه حجم عظیمی از فارغ التحصیلان بازرگانی و بازاریابی به سراغتان می آیند که حتی نمیتوانند خودشان را درست عرضه کنند! اما معمولا میدانند که چطور میتوانند به افزایش فروش شما کمک کنند. شاید آنها بدانند اما باید در توانستنشان شک کنید. اینکه کسی کتابی از فیلیپ کاتلر خوانده باشد به خودی خود او را مناسب این شغل نمیسازد. یکی از دلایلی که اصولا مدیران باتجربه به تحصیل کرده های دانشگاهی ما به راحتی اعتماد نمیکنند همین سیکل معیوب آموزش آکادمیک ماست. به همین دلیل اگر فردا یک بنر تبلیغاتی دیدید که در ازای یک دوره ی آخر هفته قرار است به شما راهکارهای افزایش فروش را آموزش دهد احتمالا با یک کلاس تفریحی روبرو شوید.
گام سوم: برای هر کاری از تحقیقات بازار استفاده کنیم.
اگر به دنبال یک روند پایدار از توسعه فروش هستید، باید بدانید سلیقه ی شما یا آن بخشی از مشتریان که تا اینجا جذب خدمات یا محصولات شما شده اند، نماینده ی صحیحی برای کل گستره ی بازار نیست. تحقیقات بازار در هر بخش از کار به شما یک نقطه ی دید فراخ تر و دقیق تر میدهد. در حقیقت یک مجموعه ی متوالی از تحقیقات بازار شما را از شر سلیقه ی خودتان که الزاما بهترین گزینه ممکن نیست، نجات میدهد.
گام چهارم: قدرت PR را دسته کم نگیریم.
ارتباط مناسب با مشتریانی که تاکنون داشته اید حداقل کاریست که میتوان برای حفظ فروش حداقلی خود انجام دهیم. همچنین برای مواجهه با طیف بیشتری از مشتریان که طبعا میتواند به افزایش فروش ما منتهی شود لازم است روابط عمومی تجاری پویا و تعاملی مناسبی را برپا کرده باشیم. بدون این مهم طی این مسیر قطعا در تاریکی خواهد بود و دیر یا زود خوراک چاله های ناخوشایندی خواهیم شد. برای این منظور از متخصصان حرفه ای کمک بگیریم. در حقیقت پرداخت ماهانه به یک متخصص PR تاثیر به سزایی در افزایش فروش ما خواهد گذاشت. آنرا جزو هزینه های قابل چشم پوشی قلمداد نکنیم.