09-07-2011، 11:16 AM
یکبار دوستم گیر داده بود بهیه دختره خوشش میومد از اون.
خلاصه افتادیم دنیالش و خیلی مسیر رفتیم.
آخرش دختره رفت توی یک کوچه باغخونه فامیلاش.ما هم ببو رفتیم تو کوچه.
من یهو فهمیدم هوا پسه داد زدم سر رفیقم گفتم بدو تا نخوردیم کتکه رو!
یه محل داشتن داشتند داستان دزد و پلیس ما رو نگاه می کردند.
با هزار و یک مکافات فرار کردیم رفتیم توی باغ ها.
نکته ی جالبش اینه که دوستم اصلا نمی تونست بدود و من از ترس داشتم زهره ترک می شدم که اگر بگیرنمونچه کتکی قراره بخوریم.....
خلاصه افتادیم دنیالش و خیلی مسیر رفتیم.
آخرش دختره رفت توی یک کوچه باغخونه فامیلاش.ما هم ببو رفتیم تو کوچه.
من یهو فهمیدم هوا پسه داد زدم سر رفیقم گفتم بدو تا نخوردیم کتکه رو!
یه محل داشتن داشتند داستان دزد و پلیس ما رو نگاه می کردند.
با هزار و یک مکافات فرار کردیم رفتیم توی باغ ها.
نکته ی جالبش اینه که دوستم اصلا نمی تونست بدود و من از ترس داشتم زهره ترک می شدم که اگر بگیرنمونچه کتکی قراره بخوریم.....
انجام پروژه های دانشجویی با ارزان ترین قیمت
انجام پروژه های برنامه نویسی
انجام پروژه ای الکترونیک و برق
ترجمه با قیمت ارزان
https://www.ele-pro.ir
انجام پروژه های برنامه نویسی
انجام پروژه ای الکترونیک و برق
ترجمه با قیمت ارزان
https://www.ele-pro.ir