• ¡Welcome to Square Theme!
  • This news are in header template.
  • Please ignore this message.
مهمان عزیز خوش‌آمدید. ورود عضــویت


امتیاز موضوع:
  • 8 رای - 2.75 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
Title: کوروش
حالت خطی
#1
با سلام.
هدف این تاپیک ارائه اطلاعات کاربردی و مهم درباره شاهنشه بزرگ ایرانی پیامبر خدا کوروش ذوالقرنین است.
این تاپیک به تدریج تکمیل خواهد شد.
اثبات ذوالقرنین بودن کوروش
-ذوالقرنین یعنی چی و این لقب از کجا امده؟

خب ببینید بچه ها خیلی سریع میرم سر اصل مطلب:ببینید خیلی از مورخها و مفسرین نظریات گوناگون دادند بعضی میگویند
چون بر سر او دو گیسو بود و گیسو را به تازی قرن خوانند وبعضی میگویند چون بر سر او دو شاخ (تاجی که دو شاخ دارد)بود
بعضی هم میگویند چون دو قرن(در گذشته دو قرن قریب به سی سال بود) بزیست

که البته به نظرم این دو گیسو خیلی شباهت بیشتری داره تا بقیه چون تمامیه کسانی که ادعای ذوالقرنین دارن وجه مشترکشون گیسوهای بلندی بوده که به شکل مار پیچ و شاخ بالای سر خود می بستند.که اسناد تاریخی مثل بناهای تاریخی یا سکه های دوران حکومتشون این مطلبو حداقل در ظاهر ثابت میکنه.دوستان به یاد داشته باشید که ذوالقرنین مختص به خیلی از پادشاهان هستش حتی رضا شاه نمونه تاج ذوالقرنین رو واسه خودش ساخته.حتی بعضی پادشاهان یونانی و دیگر کشورها.اما ذوالقرنین اشاره شده در قران منظورش یک نفره که در ادامه بهش میرسیم.اگه کمی دقت کنیم کلاه قشقاییها و بختیاریها و ایلات ممسنی همگی نمونه ای از کلاه یا تاج ذوالقرنین هستش.بعضی قشقاییها این شعر منسوب به فردوسی رو اشاره به کلاه خود میدانند:

به سر بر نهاده کلاه دو پر به ایین ترکان پرخاشگر

–مدعیان ذوالقرنین

بعضی ذوالقرنین روضحاک میدونن(البدءوالتاریخ ج ۳ ص ۸۰)که این باید بر اساس دو مار رو شونه هاش باشه که شاید شبیه زلفه.

ابن اسحاق میگه مردی از مصر که اسمش:مرزبان ابن مدا بوده(البدءوالتاریخ)

ابوبکر عتیق نیشابوری:اسکندر بن قیصر الرومی بوده که به فرمان خدا کافرو به دین حق دعوت کرده و مردم بهش حمله میکنن و یک قسمت سرشو زخمی میکنن خدا اونو زنده میکنه(؟)دوباره حمله میکنن و نیمه دیگر سرشو زخمی میکنن و باز خدا اونو زنده میکنه و این دو نشونه از طرف خدا بر او بوده

مرحوم رحمتعلی شاه در طرائق الحقائق:به نقل از روضه المناظر تالیف ابی الولید شحنه نقل میکنه که:ذوالقرنین همان فریدون است که از نخستین پادشاهان ایران بود.البته تو همین کتاب از دانشمندای ایرانی نقل میکنه که:بعضی گمان میکنن که نوح همان فریدون است و فریدون ذوالقرنین است

مرحوم امیر توکل کامبوزیا که تو زاهدان زندگی میکرده و کتابخونه قابل توجهی داشت رساله ای نوشته راجبه ذوالقرنین که میگه:ذوالقرنین مذکور در قران همان تسن چی هوانک تی(دی) که یکی از بزرگترین پادشاهان چین بوده است(کتابشو دخترش سنبله کامبوزیا چاپ کرده)

ابو ریحان در اثار الباقیه میگه:برخی ذوالقرنین را مردی بنام اطرکس دانسته اند که بر صامیرس یکی از ملوک بابل خروج کرد و جنگید تا بر او پیروز شد و او را کشت و سرش را پوست کند و…و برخی گویند که منذربن ما السما(منذر بن امی القیس)ذوالقرنین بوده و اعتقادات عجیبی دارند و گویند که مادر او جن بود
بعضی نیز صعب بن همال حمیری را ذوالقرنین خوانده اند و هم گروهی ابوبکرشمر یرعش را این لقب داده اند و من گمان میکنم که این لقب را به پادشاهان یمن بهتر میتوان نسبت داد(اثارالباقیه چاپ اروپا ص ۴۰)

به این همه مثال گزینه اسکندر مقدونی هم اضافه کنین البته تعداد کسانی که میگن اسکندر ذوالقرنین است کم نیست .دیدیم که هر کسی افتخار ذوالقرنین بودن رو به پادشاهان و اساطیر خودش نسبت داده.به جز تعداد انگشت شماری از مورخین که عادلانه تر به قضیه نگاه کردن و به خودشون نسبت ندادن.با این بررسی و این همه مدعی میریم که یه مقایسه ساده و مستند داشته باشیم.گرچه دلایل خیلی زیاد هست که اگه بخوام همه رو بگم اینقدر طولانی میشه که خوندنش از حوصله همتون خارجه.تا اینجا من یازده مدعی پیدا کردم که میتونست بیشتر هم باشه(فکر نکنم کسی رو جا انداخته باشم)

—ذوالقرنین کیست؟(مقایسه)

ذوالقرنین مذکور در قرآن کسی غیر از اسکندر چون صفاتشون دقیقا مقابل یکدیگه است.فیلپ با مادر اسکندر بواسطه سوءظنی که بهش داشت متارکه کرد و اسکندر رو نفی کرد و گفت فرزند او نیست پس چطور همون ذوالقرنین یاد شده میتونه باشه؟
طبری ذوالقرنین رو مسلمون(خداپرست)میدونه و میگه:و چنین گویند که هرگز ملکت این جهان”یک سر”کس را نبود مگر چهار تن را:دو کافر بودند و دو مسلمان.و آن دو که مسلمان بودند سلیمان و ذوالقرنین و آن دو که کافر بودند نمرود و بخت نصر(نبوکدنصر)

البته فراموش نشه که سکه هایی از اسکندر در دوران حکومتش هست که دو شاخ از بالای تاج او در اومده و اینکه گیسوی خود را بصورت شاخ در اورده که ممکنه واقعا لقب ذوالقرنین داشته باشه اما با روایات قران زیاد جور در نمیاد.اگه بخوایم مجسمه پاسارگاد رو واسه کوروش ملاک قرار بدیم بیشتر مصداق داره

شایان ذکره که بگم مرحوم ابوالکلام ازاد تحقیقات کاملی انجام داده و کوروش رو ذوالقرنین میدونه که البته بیشتر دانشمندان معاصر اون رو پذیرفتند.البته تاریخ حیات کوروش بزرگ (بطور منظم و دقیق و واقعی)واسمون روشن نیست.بیشتر اطلاعاتی که از زندگی کوروش بزرگ داریم مربوط به مورخان یونانی است که سالها بعد از کوروش زندگی میکردند.از کشوری بودند که فاصله زیادی تا پارس داشته از نظر تاریخ و فرهنگ و اداب کمتر مناسبتی داشته و علاوه بر اون تا اونجایی تاریخ رو ضبط کردند که مربوط به تاریخ یونان می شده و اینه که دوران کودکی کوروش(بدون توجه به افسانه های من دراوردی)”محل زندگی”وضع حکومت و سیاست فلات ایران”حکام و امرای قبلی کوروش و خیلی از اختصاصات ملی و مملکتی ما کلا مجهول مونده.بعضی از تاریخهای شرقی رو هم که بخونیم اسم کوروش تو بیشتر کتابهاشون هست اما منبع و ماخذ اصلیشون روایات یهودیان است که اونم از دیدگاه بنی اسراییل هستش.طبعا همچین روایاتی جنبه مذهبی هم داره که اغلب با اساطیر و افسانه آمیخته میشه و از نظر تاریخی مغشوش و درهم میشه.اما بازم میشه سر نخ بدست اورد

مشخصاتی که در قران برای ذوالقرنین امده است…

۱-کسیکه درباره او از حضرت رسول میپرسند قبلا به ذوالقرنین معروف بوده یعنی این لقبو قران بهش نداده”کسانی که پرسیدند خودشون این لقبو بهش دادند اینجاست که قران میگهSad(و یسئلونک عن ذی القرنین))یعنی از تو درباره ذوالقرنین میپرسند

۲-خداوند کشوری رو بهش میده و وسائل حکمرانی و سلطنت رو واسش فراهم میکنه

۳-کارهای عمده اش سه تاست: اول اینکه در غرب تا انجا که به حد مغرب رسیده است و انجا که خورشید غروب میکند به چشم دیده است.دوم اینکه در جنگ مشرق تا انجا رسیده است که دیگر جز صحرایی خشک و بدون ابادی ندیده است.سوم که شاهکار اوست رسیدن به تنگه و دره ای صعب العبور بوده که از ورای ان عده ای مرتب به ساکنین اون منطقه هجوم می اوردند و غارت میکردند

۴-سلطان(ذوالقرنین)در برابر هجوم این قوم سدی بنا میکند

۵-این سد نه تنها از سنگ و اجر بوده بلکه اهن و پولاد زیادی توش بکار رفته که کاملا از هجوم قبایل جلوگیری میکرده

۶-پادشاه عادل و رعیت نواز بوده و از خونریزی جلوگیری کرده و قوم مغلوب رو ازار و قتل عام نمیکرده(فتح بابل)

۷-به مال و اندوخته دنیا نیاز نداره و حریص نیست که حتی مغلوبین خواستند برای بنای سد پول فراهم کنند از گرفتن پول ابا کرد و گفت:خداوند مرا از مال و اندوخته شما بی نیاز ساخته است فقط به نیروی بازوی خویش مرا همراهی کنید تا سدی اهنین در برابر دشمن بنا کنیم

کسانیکه از حضرت رسول درباره ذوالقرنین سوال کردند یهود بودند.فرض بگیریم که صعب بن همال حمیری ذوالقرنین باشه”دلیلی نداره که یهود از احوال پادشاه یمن استفسار کنه.اگه بخوایم فرض کنیم که قریش ساکنین مکه از طرف خودشون همچین سوالی رو پرسیدند باید گفت خودشون به حد کافی از احوال سلاطین حمیری اطلاع داشتند که اگه اینطوری بود مسلما تو روایات عرب و احادیث ونقل از صحابه و تابعین اشاره میشد در صورتی که اصلا چنین روایتی نیست.
بعید نیست که پرسندگان مقصودشون عاجز کردن حضرت رسول در جواب بوده که در اینصورت از کسی می پرسیدند که عرب نباشه و الا جواب دادن از احوالات پادشاه یمن واسه عرب کار اسونی است
قران میگه در شرق و غرب فتوحاتی کرده و سدی اهنین درباره قوم یاجوج و ماجوج ساخته.تا حالا شهادت تاریخی درباره هیچ پادشاه حمیری نداریم که خیال فتوحات شرق و غرب و در سر داشته باشه یا سدی اهنی از خودش بجا بگذاره
اینکه بعضی پادشاهان حمیری جلو اسمشون((ذو)) بوده دلیل محکمی نیست.حتی توجه به ساختمان سد ((مارب)) هم بی نتیجه است چون جایی گفته نشده واسه مقابله با قومی بنا شده یا اهن بکار رفته باشه.بعلاوه قران یه جای دیگه از سد ((مارب)) نام برده که هیچ شباهتی با سد ذوالقرنین(داریال) نداره

ابو علی سینا احتمالا اولین کسی است که باین نکته در ((شفا)) وقتی داره از صفات ارسطو صحبت میکنه”اشاره میکنه و میگه:ارسطو معلم اسکندر بوده که قران از او به عنوان ذوالقرنین یاد کرده است.امام فخرالدین رازی هم که طبق عادت تایید میکنه و خلاف این عقیده رو رد میکنه در صورتی که اسکندر در تمام عمر خود سدی که شهرت داشته باشه رو بنا نکرد و با شکست خورده ها و دشمن همچین مهربون و دادگر نبوده.تاریخ زندگی اسکندر تمام و کمال ثبت شده و جای شکی نیست که ذوالقرنین نمیتونه باشه حتی مورخین یونانی اشاره ای به بنای سد اهنین نکردند(اگه شما پیدا کردید به منم نشون بدید)

تاریخ یهود درباره تصور شخصیت ذوالقرنین

تو این قسمت اینقدر مطلب زیاده که واقعا خلاصه کردنش سخته.اما هر جا قانع نشدین یا سوالی داشتین حتما بپرسین چون زیاد جزئیات رو اشاره نکردم

مجموعه اسفاری که کتاب مقدس رو تشکیل میده دو قسمت هستش:قسم قدیم موسوم به ((عتیق)) و قسم جدید.اسفار عهد عتیق مربوط به قبل از مسیح هستش
این داستان معروف به ((سفر دانیال))هست که رویای دانیال که حاوی خبر ازادی یهود است در سال سوم سلطنت پادشاه((بیلیش فر)) واقع شده و در باب هشتم این کتاب میگوید:در این رویا دیدم که قوچی در کنار رود ایستاده و دو شاخ بلند دارد”این دو شاخ یکی به طرف پشت او خم شده بود و دیگری به جلو.قوچ با دو شاخ خود غرب و شرق و جنوب را شخم میکرد و میکند.هیچ حیوانی نبود که با او مقابله کند بنابر این هر چه میخواست میکرد.در همین حیال که من در فکر انجام کار این قوچ بودم متوجه شدم که یک بز کوهی از طرف مغرب در حالی که زمین را با شاخ خود میکند پیش امد.میان پیشانی این بز یک شاخ برگ و عجیب کاملا پیدا بود.کم کم بز کوهی به قوچ دو شاخ((ذوالقرنین))نزدیک شد و سپس خشمناک بر او تاخت و در این حمله دو شاخ او را شکست و قوچ دو شاخ در برابر او از مقاومت عاجز ماند.کسی هم نبود که قوچ را از چنگالش رهایی دهد(سفر دانیال۸-۱)

همین کتاب رویای دانیال رو اینجوری تفسیر میکنه:قوچ ذوالقرنین نماینده اتحاد دو کشور ماد و پارس است.یکنفر پادشاه قوی بر این دو کشور حکمرانی میکند بطوری که هیچ دولتی قادر به مقاومت در برابر او نخواهد بود اما بز کوهی یک شاخ که بعد از قوچ پیدا شده مقصود از ان مملکت یونان است و شاخ برجسته میان پیشانی او دلالت بر اولین پادشاه ان سرزمین است(۱۹-۲۲)

چیزی که لازم به ذکر هستش اینه که کلمه ((قرن)) در زبان عربی و عبری هر دو یکی است و وصف این قوچ که به عربی ذوالقرنین میشه در زبان عبری((لوقرانیم))اومده که همون ذوالقرنین هستش
پس از پیشگویی دانیال بعد از چند سال کوروش که یونانیان((سایرس))و یهودیان((خورش)) می نامند ظهور کرد.وضع فتوحات کوروش بزرگ هم که واسه همه مشخصه نیاز به توضیح نداره که با پیشگویی دانیال مطابقت داره.همچنین اتحاد پارس و ماد و تشکیل امپراتوری واحد.

در کتاب ((عزرا)) راجب کوروش و اینکه فرستاده خداست بی نهایت مطلب وجود داره و یهودیان کلا کوروش(خورش) را مسیح خود میدونند.یک مورد مهم اون هم اینکه یه جا کوروش به عقاب شرق تشبیه شده و اینطور نوشته:{هان!نگاه کنید.من عقاب شرق را فرا خواندم.من این مرد را که از سرزمین دور می اید و خشنودی مرا فراهم میکند فرا خوانده ام(۱۱:۴۶)}

مجسمه کوروش بزرگ

بیایم تورات و کتابهای مقدس و مورخین رو یکم بذاریم کنار.دلیل دیگه ای که ما رو مطمئن میکنه مجسمه کوروش بزرگ است
این مجسمه سنگی نزدیکی های پایتخت ایران باستان((استخر)) نزدیک سواحل رودخونه((مرغاب)) بنا شده بوده.اولین کسی که مجسمه رو پیدا کرد ((جیمس موریر))بود. نوشته ها و اسناد مجسمه کاملا ثابت میکنه که متعلق به کوروش بزرگ هستش و در همون زمان هم همه مطمئن شدند.تندیس مذکور به قامت یک انسان معمولی است که کوروش رو نشون میده.دو طرفش بال داره که مثل بالهای عقاب هستش و روی سرش دو شاخ بصورت شاخ قوچ وجود داره.لباس انسان از همون لباسهای پادشاهان ایران و بابل است که در بقیه مجسمه های انها دیدیم.ایا دو بال مجسمه گویای همان سفر((یشعیاه))در کتاب عهد عتیق نیست که میگه:عقاب شرق را فرا خواندم”فرا خواندم این مرد را که از راه دور می اید…(باب۴۶ ایه ۱۱)

برمیگردیم به قران و بررسی اتقاقات تاریخ

مسلما منظوراز ((مغرب الشمس)) جهتی است که در اون غروب خورشیده که طبیعتا همچین جایی وجود نداره پس از این نظر کل جملاتی که در ((مغرب الشمس))و((مطلع الشمس)) داره باید به مغرب و مشرق ترجمه بشه
مثلا تو کتاب ذکریا خدا میگه:بندگانم را از سرزمینی که خورشید از انجا بر می اید و سرزمینی که خورشید در ان فرو میرود نجات میدهم(باب ۸ ایه ۷)منظورش اینه که مردم بیت المقدس رو از چنگ مصر و بابل نجات داده.با نگاه به نقشه میبینیم که مصر برای فلسطین حکم مغرب و بابل حکم مشرق رو داره

اولین کاربزرگ در مغرب صورت گرفته.اینجا مسلمه که اولین هجوم کوروش بزرگ متوجه لیدی بود که در جنوب اسیای صغیر واقع شده.پس اگه از ایران شمالی به طرف اسیای صغیربریم از هر سمتی به مغرب میریم.هرودوت که پدر تاریخ جهانه این جنگهارو مفصلا شرح میده و نحوه شکست خوردن کرزوس رو میگه و به این شکل پایتخت لیدی میفته دست کوروش و کلا ازدریای سیاه تا دریای شام بتصرفش در میاد.کوروش بزرگ همچنان پیش رفت تا به اخرین نقطه مغرب یعنی به ساحل دریا رسید و اینجاست که کوروش دیگه نمیتونه جلوتر بره.همچنانکه ۱۲ قرن بعد پای((موسی بن النصیر))تو سواحل شمالی افریقا از رفتن باز میمونه.پس کوروش چون نمیتونسته از روی امواج دریا رد شه ایستاده پس تو ساحل دریاست که میشه دید خورشید ارم اروم تو دل دریا غروب میکنه و این نقطه بلا شک همون منظور مغرب الشمس رو میرسونه

حالا بیایم نقشه سواحل غربی اسیای صغیر رو بذاریم جلومون.تو نقشه میبینیم که ساحل به خلیجهای کوچک منتهی میشه مخصوصا نواحی ازمیر که دریا تقریبا مثل یه چشمه بزرگه.سارد نزدیک ساحل غربی بوده و زیاد از ازمیر فاصله نداشته اینجا میتونیم بگیم گوروش بزرگ پس از تصرف سارد به نقطه ای از سواحل دریای نزدیک ازمیر میرسه و اونجا متوجه میشه که دریا که صورت چشمه بخود گرفته و اب هم از گل و لای ساحل تیره به نظر میرسه و با توجه به کرویت زمین و انحنای سطح اب میشه غروب خورشی رو دید.و الا خورشید که جای معینی غروب نمیکنه.قران هم درین باره میگهSad(وجدها تغرب فی عین حمئه))یعنی:چنین دید که خورشید در محلی که اب ان تیره رنگ بود فرو میرفت

حالا میریم مشرق.قدم دوم ذوالقرنین مشرق الشمس یعنی محلی که خورشید غروب میکنه بوده.هرودوت و کتزیاس هر دو از اقدام کوروش پس از فتح لیدی و قبل از فتح بابل برای خواباندن شورشهای مشرق کرد”نام بردند.این دو مورخ میگویند:طغیان بعضی قبایل وحشی در بیابان شرق کوروش رو وادار به حمله به مشرق کرد.این حرفشون با قران مطابقت داره که میگهSad(حتی اذا بلغ مطلع الشمس وجدها تطلع علی قوم لم نجعل لهم من دونها سترا))یعنی: وقتی به انتهای شرق رسید دید خورشید بر قومی میتابد که حتی وسایلی برای حفظ خود از تابش ان ندارند

یعنی این طایفه از قبایل کوچ نشین بودند که تو شهرها خونه نداشتند.قدم سوم حمله به منطقه کوهستانی شمال و جلوگیری از خرابکاری قومی بنام یاجوج و ماجوج و بنای سدی است که حدود دریای خزر شروع میشه و به کوههای قفقاز میرسه.بین دو کوه دره ای هست که سد اونجا بنا میشه

قران میگه : ((حتی اذا بلغ بین السدین وجد من دونهما قوما لا یکادون یفقهون قولا))یعنی: قومی کوهستانی و وحشی بودند که از مدنیت و فهم و سخنگویی نصیبی نداشتند

حالا بیاین یکم با نقشه بریم جلو و جغرافی درس بدیم

در مشرق قفقاز دریای خزر راه عبور به شمال رو سد میکنه.در مغرب دریای سیاه مانع از عبور به سمت شماله.وسط این دو دریا هم سلسله جبال بسیار بلند و مرتفعی هست که در حکم یه دیوار طبیعی بین جنوب و شمال محسوب میشه.قبائل شمال برای هجوم بنواحی جنوب هیچ راهی نداشتند جز تنگه ای که میان رشته کوهها وجود داره.نه تنها مردم قفقاز با ساختن این سد از هجوم قبائل راحت میشدند بلکه نواحی اسیای غربی و شمال مصر هم از اسیب اونها در امان بودند

به نقشه که نگاه کنیم اسیای غربی پایین دریای خزر هستش و دریای سیاه بالای اون قرار داره و کوههای قفقاز هم بین دو دریا دیواری سد مانند ایجاد کرده که خیلی طولانیه که هیچ خللی بهش وارد نمیشه و کوروش بزرگ با بنای سدی اهنین اونجا رو استحکام داد و در حقیقت دروازه اسیای غربی و نواحی شمالی رو قفل کرد

اما طوائفی که کوروش یافت و گفته میشه دور از تمدن بودند احتمال داره همون قومی باشند که مورخین یونانی بنام((کوسّی)) خوانده و داریوش در کتیبه خود به ((کوسیا)) از اونها نام میبره

اوصاف اخلاقی ذوالقرنین که در قران یاد شده

اول از همه عدل و داد و رعیت نوازی است
قران میفرماید : سرنوشت این قوم در دست توست تو میتوانی انان را مجازات کنی یا اینکه ببخشی و به نیکی گرایی(مقصود از این طایفه همان قومی است که بی دلیل به کوروش حمله بردند و نتیجه نگرفتند و کوروش فاتح شد.
ذوالقرنین چه کرد؟ به مردم گفت بلکه عملا ثابت کرد : (( من از انان که میل ستمگری و ستمکاری دارند نیستم کسی که ظلم کرد سزای او ظلم خواهد بود و عذابی شدید خواهد دید اما کسی که ایمان اورد و عمل نیکو کرد سزای او نیکی است و در کار او گشایشی حاصل)) و به این صورت مغلوبین ظالم را میبخشد و میگوید : اگر پس از این کسی بدی کرد بد خواهد دید

مورخین یونان عموما عقیده دارن که کارهای کوروش پس از فتح لیدی نه تنها توام با داد و دادگستری بود بلکه بسی بالاتر از ان مینمود.هرودوت میگوید : کوروش فرمان داد که لشگریان جز با سپاهیان دشمن با هیچ کس با اسلحه روبرو نشوند.فراموش نکنیم که پیروزی کوروش بزرگ یک شکست عظیم برای خدایان یونان بود که به کرامات انان اطمینان داشتند.

اسکندر که از چشمه پرورش ارسطو اب خورده بود شکی نیست که فاتحی بزرگ محسوب میشد اما گوشه ای از زاویه اخلاق و انسانیت رو گشود؟ کوروش ارسطو و معلم اولی نداشت بجای مکاتب بشری مکتب طبیعت اون رو پرورش داد
عمر فتوحات اسکندر با عمر خودش به پایان رسید اما پایه هایی که فتوحات کوروش در دیگر کشورها گذاشت دو قرن کامل برای فرزندانش حکومتو نگه داشت
هنوز نفس اخر اسکندر از دهنش خارج نشده بود که کشورش به چند پاره تقسیم میشه اما روزی که کوروش چشم از جهان بر بست هنوز کشورش مستعد توسعه و تقویت بود.فتوحات او به مصر نرسیده بود که پسرش دره نیل رو گشود و یک امپراتوری بزرگ جهانی پدید اومد که دنیای قدیم نظیر اون رو نشون نمیده
منبع اصلی:
http://www.injairane.ir
در مورد کوروش و هخامنشیان همچنین کتاب های بسیاری نوشته شده است کهبه چند مورد اشاره می کنم.
1)کوروش بزرگ نوشته شهبازی
بهترین و قابلاستناد ترین منبع تاریخی ما در مورد کوروش که با زحمت بسیار هم نوشته شده است همین کتاب است(در میان منابع فارسی زبان)
2)کتاب مولانا ابوالکلام آزاد که بسیار غنی است
3)تاریخ ایراان باستان نوشته حسن پیرنیا
4)ایران از اغاز تا اسلام نوشته ر.گیرشمن
5)فرهنگ ایران باستانکتابی عالی در زمینه شناخت فرهنگ آن دوره و پاسخی بر یاوهگویان
منابع خارجی:
نوشت ههای هرودوت
امستد
هرتزفلد
و........
کتاب های اشخاص بالا به دلیل کثرت در آینده ذکر خواهند شد.
اندکی شکیبایی نیاز است.
انجام پروژه های دانشجویی با ارزان ترین قیمت
انجام پروژه های برنامه نویسی
انجام پروژه ای الکترونیک و برق
ترجمه با قیمت ارزان
https://www.ele-pro.ir

 
پاسخ
  


پیام‌های این موضوع
کوروش - توسط son of wisdom - 12-12-2011، 10:13 AM
RE: کوروش - توسط analyze - 12-12-2011، 05:07 PM
RE: کوروش - توسط son of wisdom - 12-12-2011، 10:56 PM

موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  وفات کوروش فاجعه ترین رویداد تاریخ ایران باستان Amin_Mansouri 1 4,702 06-11-2022، 02:42 PM
آخرین ارسال: dvicelulares
  دین کوروش بزرگ Amin_Mansouri 0 3,762 05-22-2013، 05:08 AM
آخرین ارسال: Amin_Mansouri
  جمله های زیبا از کوروش بزرگ Amin_Mansouri 11 32,327 12-01-2012، 02:09 AM
آخرین ارسال: Z4R4THUSTR4
  پنج شهریور تولد کوروش بــــــــــــــــــــــــزرگ پیشاپیش شاد باد Amin_Mansouri 2 6,339 08-24-2012، 10:59 AM
آخرین ارسال: Ghoghnus
  سد یأجوج و مأجوج (افتخاری از کوروش بزرگ) Amin_Mansouri 0 4,431 08-10-2012، 01:15 AM
آخرین ارسال: Amin_Mansouri
Video فیلم کوروش بزرگ Kei armin 3 7,497 07-22-2012، 06:59 PM
آخرین ارسال: son of wisdom
  یک داستان از مردانگی و سخاوت کوروش meisam1376 1 4,512 04-20-2012، 07:50 AM
آخرین ارسال: parvin
  دانستنی های جالب در مورد کوروش و داریوش meisam1376 0 3,749 04-09-2012، 03:18 PM
آخرین ارسال: meisam1376
  سجده کردن ایرانی ها در برابر مقبره کوروش بزرگ Amin_Mansouri 0 5,067 03-26-2012، 07:09 PM
آخرین ارسال: Amin_Mansouri
  ذوالقرنین یا کوروش بزرگ Amin_Mansouri 2 5,583 12-07-2011، 12:50 PM
آخرین ارسال: Amin_Mansouri

پرش به انجمن:


Browsing: 1 مهمان