Parsi Coders

نسخه‌ی کامل: شعر
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6
خیلی سخته اون لحظه ای که یکی به اشتباه بزرگی که در قبال تو کرده اعتراف می کنه
اشتباهی به بزرگی تباه شدن زندگیت
و تو فقط بغض می کنی
و این سوال رو لبات یخ می زنه
چرا؟!؟!
: بساط کرده ام و تمام نداشته هایم را به حراج گذاشته ام!
بی انصاف چانه نزن... حسرت هایم به قیمت عمرم تمام شده
به حرمت نان و نمکی که با هم خوردیم
نان را تو ببر که راهت بلند است و طاقتت کوتاه
نمک را بگذار برای من که می خواهم این زخم همیشه تازه بماند!
تو میخواستی بشی سنگ صبورم ، تو شدی سنگ و من هنوز صبورم
دلم نگرفته از اینکه رفته ای دلگیرم از همه دوست داشتنهایی که گفتی ولی نداشتی

در وصل هم زعشق تو ای گل در آتشم
عاشــق نمی شوی کـه ببینی چــه می کشم
با عقل آب عشق به یک جو نمــی رود
بیــچاره مــن ، کــه ساخــته از آب و آتــشم
دیشب سرم به بالــش ناز وصـال و باز
صبح است وسیل اشک به خون شسته بالشم
پروانه را شکایتی ازجـور شمـع نیست
عمری است درهوای تو می سوزم و خوشم
خلقم به روی زرد بخندند و باک نیست
شاهــد شــو ای شــرار محــبت کــه بیغــشم
بـــاور مکن که طـعنه طــوفان روزگار
جــز در هــوای زلــف تــو دارد مشــوشــم
سـروی شدم به دولت آزادگی کــه سر
بــا کـس فــرو نیــاورد ایـن طــبع سـرکشم
دارم چو شمـع، سرّ غمش بر سر زبان
لب می گزد چو غــنچه خـندان کـه خامــشم
هر شب چـو ماهـتاب به بالین من بتاب
ای آفــــتاب دلــکش و مــــاه پــــریوشــم
گـر زیر پیرهن شــده، پنهان کـنم تو را
ســـحر پـــری دمــیده بــه پیــراهن کـــشم
لب بر لـبم بنه به نــوازش دمی چـو نی
تــا بشــنوی نــــوای غــزل های دلکشـــم
ساز صبا به نــاله شــبی گفت شهریــار
این کار توست من همه جور تـــو می کشم
شهریار
درگیر رویای توام، منو دوباره خواب کن
دنیا اگه تنهام گذاشت، تو منو انتخاب کن
دلت از آرزوی من، انگار بی خبر نبود
حتی تو تصمیمای من،چشمات بی اثر نبود
خواستم بهت چیزی نگم، تا با چشام خواهش کنم
درارو بستم روت، تا احساس آرامش کنم
باور نمی کنم ولی، انگار غرور من شکست
اگه دلت میخواد بری، اصرار من بی فایدست
هر کاری می کنه دلم، تا بغضمو پنهون کنه
چی میتونه فکر تو رو، از سر من بیرون کنه
یا داغ رو دلم بزار، یا که از عشقت کم نکن
تمام تو سهم منه، به کم قانعم نکن

خواستم بهت چیزی نگم، تا با چشام خواهش کنم

درارو بستم روت، تا احساس آرامش کنم

باور نمی کنم ولی، انگار غرور من شکست

اگه دلت میخواد بری، اصرار من بی فایدست
سراغی از ما نگیری نپرسی که چه حالیم
عیبی نداره می‌دونم باعث این جداییم
رفتم شاید که رفتنم فکرتو کمتر بکنه
نبودنم کنار تو حالتو بهتر بکنه
لج کردم با خودم آخه حست به من حالی نبود
احساس من فرق داشت با تو، دوست داشتن خالی نبود
بازم دلم گرفته تو این نم‌نم بارون
چشام خیره به نور چراغ تو خیابون
خاطرات گذشته منو می‌کشه آروم
چه حالی دارم امشب به یاد تو زیر بارون
بازم دلم گرفته تو این نم‌نم بارون
چشام خیره به نور چراغ تو خیابون
خاطرات گذشته منو می‌کشه آسون
چه حالی داریم امشب به یاد تو من و بارون
باختن تو این بازی واسم از قبل مسلم شده بود
سخت شده بود تحملش، عشقت به من کم شده بود
رفتم ولی قلبم هنوز هواتو داره شب و روز
من هنوزم عاشقتم، به دل می‌گم بساز بسوز
همه دردای این دنیا / رو دوش من تلنباره
همش توو دست این و اون / میشم بازیچه یکباره
دیگه ترسی ندارم من / از این شکست پی در پی
فقط میخوام بدونم این / جدایی بینمون تا کی
چرا واسه خلاص از من / همش بهونه میسازی؟
اگه حسی بهم داری/ چرا فاصله میندازی؟
اگه میلی نداری تا / توو دنیای تو پیدا شم
تو لب تر کن ببین میرم / با اینکه از توو میپاشم
به سختی عاشقم کردی / دلم پیش دلت گیره
منم میشم مثل خودت / بی تو غصه م نمیگیره
دیگه ترسی ندارم من / از این بودن از این رفتن
میخوای بری ، برو ولی / یه روز میفتی یاد من
بي تو مهتاب شبي باز از آن كوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خيره به دنبال تو گشتم
شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم،
شدم آن عاشق ديوانه كه بودم
***
در نهانخانه ي جانم گل ياد تو درخشيد
باغ صد خاطره خنديد
عطر صد خاطره پيچيد
***
يادم آمد كه شبي با هم از آن كوچه گذشتيم
پرگشوديم و در آن خلوت دلخواسته گشتيم
ساعتي بر لب آن جوي نشستيم
تو همه راز جهان ريخته در چشم سياهت
من همه محو تماشاي نگاهت
***
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ماه فرو ريخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
***
يادم آيد : تو به من گفتي :
از اين عشق حذر كن!
لحظه اي چند بر اين آب نظر كن
آب ، آئينه عشق گذران است
تو كه امروز نگاهت به نگاهي نگران است
باش فردا ،‌ كه دلت با دگران است!
تا فراموش كني، چندي از اين شهر سفر كن!
***
با تو گفتم :‌
"حذر از عشق؟
ندانم!
سفر از پيش تو؟‌
هرگز نتوانم!
روز اول كه دل من به تمناي تو پر زد
چون كبوتر لب بام تو نشستم،
تو به من سنگ زدي من نه رميدم، نه گسستم"
باز گفتم كه: " تو صيادي و من آهوي دشتم
تا به دام تو درافتم، همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم
سفر از پيش تو هرگز نتوانم، نتوانم...!
***
اشكي ازشاخه فرو ريخت
مرغ شب ناله ي تلخي زد و بگريخت!
اشك در چشم تو لرزيد
ماه بر عشق تو خنديد،
يادم آيد كه از تو جوابي نشنيدم
پاي در دامن اندوه كشيدم
نگسستم ، نرميدم
رفت در ظلمت غم، آن شب و شب هاي دگر هم
نه گرفتي دگر از عاشق آزرده خبر هم
نه كني ديگر از آن كوچه گذر هم!
بي تو اما به چه حالي من از آن كوچه گذشتم!
*****



نشسته ام….
_ کجا؟
…کنار همان چاهی که تو برایم کندی….
عمق نامردی ات را اندازه می گیرم
جلو کوه داد بزنی‌ محبت بر میگرد محبت!
تو از سنگم کمتری؟؟
مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش@

باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش@

بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش@

ای دل اندربند زلفش از پریشانی منال@

مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش@

رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار@

کار ملک است آن که تدبیر و تامل بایدش@

تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست@

راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش@

با چنین زلف و رخش بادا نظربازی حرام@

هر که روی یاسمین و جعد سنبل بایدش@

نازها زان نرگس مستانه‌اش باید کشید@

این دل شوریده تا آن جعد و کاکل بایدش@

ساقیا در گردش ساغر تعلل تا به چند@

دور چون با عاشقان افتد تسلسل بایدش@

کیست حافظ تا ننوشد باده بی آواز رود@

عاشق مسکین چرا چندین تجمل بایدش@
واسه اون گریه نکن اون دیگه مال تو نیست تو داری تموم میشی توی این چشمای خیس

چه روزایی که به پاش موندی چشم به راه اون

قلبتو شکستو رفت دلت موند بی همزبون

چه روزایی که دلت جلو چشماش می شکست گم شدی تو وعده هاش خیلی حرفا زد و رفت

دلمو می سوزونی قلبو آتیش می زنی بی وفاییشو دیدی دل ازش نمی کنی

بی قراری میکنی گریه زاری میکنی

ببین اشکاتو چطور داری جاری میکنی

اشک چشماتو نریز واسه اون دل نسوزون

اون دیگه رفتنیه قدر اشکاتو بدون

حالا فهمیدی چرا دلت عاشق شدو مرد؟

غصه ی اونو نخور اون که غصتو نخورد

برو عاشق شو ولی بدون این حق تو نیست

که بیای مثل یه مرد بری با چشمای خیس!

دلمو می سوزونی قلبو آتیش میزنی

بی وفاییشو دیدی دل ازش نمی کنی

بی قراری میکنی گریه زاری میکنی

ببین اشکاتو چطور داری جاری میکنی
صفحات: 1 2 3 4 5 6